بررسی مفهوم "موقعیت" در سه رویکرد اصلی تربیت ارزشی (پراگماتیسم دیویی، نوارسطوگرایی و ضد ارسطوگرایی) - حجت الاسلام سید احمد مدارایی
این مقاله به بررسی مفهوم "موقعیت" در سه رویکرد اصلی تربیت ارزشی (پراگماتیسم دیویی، نوارسطوگرایی و ضد ارسطوگرایی) میپردازد.
هدف اصلی: درک بهتر از اهمیت موقعیت در تربیت ارزشی و تفاوتهای رویکردهای مختلف نسبت به آن.
روش کار:
- تحلیل زبانی و مفهومی: بررسی دقیق معنای "موقعیت" در متون تخصصی تربیت.
- تحلیل تطبیقی: مقایسه سه رویکرد و یافتن شباهتها و تفاوتهای آنها.
نتایج اصلی:
- اهمیت موقعیت: همه سه رویکرد بر اهمیت موقعیت در تربیت ارزشی تأکید دارند.
-
تفاوت در برداشت از موقعیت:پراگماتیسم دیویی: موقعیت را شامل اهداف، شرایط و رفتار میداند.
نوارسطوگرایی: موقعیت را به شرایط و رفتار محدود میکند.
ضد ارسطوگرایی: فقط رفتار را وابسته به موقعیت میداند.
نتیجهگیری:
- توجه به موقعیت در تربیت ارزشی ضروری است.
- هر رویکرد برداشت متفاوتی از موقعیت دارد.
- انتخاب رویکرد مناسب به اهداف و شرایط تربیت بستگی دارد.
اهمیت این پژوهش:
- کمک به درک بهتر مفهوم موقعیت در تربیت ارزشی.
- ارائه راهکار برای انتخاب رویکرد مناسب در تربیت.
- کمک به توسعه نظریههای تربیت ارزشی.
واژههای کلیدی: موقعیت، پراگماتیسم، نوارسطوگرایی، ضدارسطوگرایی، تربیت ارزشی
به طور خلاصه:این مقاله نشان میدهد که مفهوم "موقعیت" در تربیت ارزشی بسیار مهم است، اما هر رویکرد آن را به شیوهای متفاوت تعریف میکند. درک این تفاوتها برای طراحی برنامههای آموزشی موثر بسیار مهم است.
اهمیت و ضرورت:
این پژوهش میخواهد به این سوال پاسخ دهد که چه تفاوتی بین دیدگاههای مختلف درباره مفهوم «موقعیت» در آموزش ارزشها وجود دارد.
چرا این پژوهش مهم است؟
- فهمیدن اینکه هر نظریه درباره آموزش ارزشها چه تعریفی از موقعیت دارد، به ما کمک میکند تا بهتر بفهمیم که هر نظریه چگونه میخواهد به دانشآموزان ارزشها را آموزش دهد.
- با مقایسه این دیدگاهها، میتوانیم یک دید کلیتر و جامعتری درباره مفهوم موقعیت در آموزش ارزشها داشته باشیم.
این پژوهش چه کارهایی انجام میدهد؟
- به پژوهشهای قبلی نگاه میکند و میبیند که آنها درباره مفهوم موقعیت چه گفتهاند.
- سه نظریه مهم و جدید در مورد آموزش ارزشها را انتخاب میکند که به موقعیت توجه ویژهای دارند.
- این سه نظریه را با هم مقایسه میکند و میبیند که هر کدام درباره موقعیت چه میگویند.
نتیجه این پژوهش چه خواهد بود؟
- این پژوهش به ما کمک میکند تا تفاوتهای بین این سه نظریه را بهتر بفهمیم.
- با فهمیدن این تفاوتها، میتوانیم بهترین روش برای آموزش ارزشها را انتخاب کنیم.
- همچنین، این پژوهش میتواند به پژوهشهای آینده در زمینه آموزش ارزشها کمک کند.
به زبان سادهتر:
این پژوهش میخواهد بفهمد که وقتی در مورد آموزش ارزشها صحبت میکنیم، منظورمان از «موقعیت» چیست و هر نظریه چه تعریفی از آن دارد. با این کار، میتوانیم بهترین روش برای آموزش ارزشها را پیدا کنیم.
جان دیویی، یکی از فیلسوفان بزرگ آموزش و پرورش، معتقد بود که یادگیری واقعی در موقعیتهای خاص و واقعی اتفاق میافتد. به نظر او، معلم باید بتواند شرایطی را ایجاد کند که دانشآموزان بتوانند با استفاده از دانش و تجربیات خود، مشکلات را حل کنند و به نتیجه برسند.
موقعیتگرایی در تعلیم وتربیت
1- پراگماتیسم دیویی مهمترین نکات در نظریه دیویی:
- موقعیتهای یادگیری: دیویی معتقد بود که یادگیری باید در موقعیتهای واقعی و مرتبط با زندگی روزمره اتفاق بیفتد. این موقعیتها میتوانند شامل حل مسئله، کار گروهی، پروژههای عملی و... باشند.
- نقش معلم: معلم باید به جای اینکه فقط اطلاعات را به دانشآموزان منتقل کند، به عنوان یک راهنما عمل کند و به دانشآموزان کمک کند تا خودشان به جواب سوالاتشان برسند.
- اهمیت تجربه: دیویی معتقد بود که تجربه بهترین معلم است. دانشآموزان باید از طریق تجربه کردن و آزمایش کردن، مفاهیم را درک کنند.
- ارزشها: به نظر دیویی، ارزشها نیز در موقعیتهای واقعی شکل میگیرند. دانشآموزان با مشاهده پیامدهای رفتارهای مختلف، ارزشها را درک میکنند و یاد میگیرند که چه رفتاری درست و چه رفتاری نادرست است.
به عبارت دیگر، دیویی میخواست آموزش و پرورش را از حالت سنتی و خشک خارج کند و آن را به چیزی تبدیل کند که برای دانشآموزان مفید و جذاب باشد. او معتقد بود که دانشآموزان باید فعالانه در فرآیند یادگیری شرکت کنند و نه فقط به عنوان شنونده عمل کنند.
در کل، نظریه دیویی تأکید زیادی بر اهمیت تجربه، فعالیت دانشآموزان و ارتباط آموزش با زندگی واقعی دارد. این نظریه هنوز هم در بسیاری از سیستمهای آموزشی جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
2- نو ارسطوگرایی و اهمیت موقعیت در آموزش
نظریه نوارسطوگرایی، که برگرفته از اندیشههای ارسطو است، بر اهمیت موقعیت خاص هر فرد و شرایطی که او در آن قرار دارد، تاکید میکند. این نظریه معتقد است که ارزشها و اخلاقیات، چیزهایی ثابت و کلی نیستند، بلکه در موقعیتهای مختلف و با توجه به شرایط متفاوت، شکل میگیرند و تغییر میکنند.
فرونسیس: عقل عملی و خردمندی
یکی از مفاهیم کلیدی در نوارسطوگرایی، «فرونسیس» است. فرونسیس به معنای خردمندی عملی و توانایی قضاوت درست در موقعیتهای مختلف است. به عبارت دیگر، فرونسیس به ما کمک میکند تا در شرایط پیچیده و متغیر، تصمیمات اخلاقی درستی بگیریم.
ارسطو معتقد بود که فرونسیس تنها به ارزشهای کلی مربوط نمیشود، بلکه به اعمال و رفتارهای ما در موقعیتهای خاص نیز مرتبط است. به عبارت دیگر، برای اینکه بتوانیم تصمیمات اخلاقی درستی بگیریم، باید به شرایط و موقعیتی که در آن قرار داریم توجه کنیم.
نقش موقعیت در آموزش ارزشها
در آموزش ارزشها، نوارسطوگرایی بر اهمیت ایجاد موقعیتهای یادگیری تاکید میکند که به دانشآموزان کمک کند تا مهارتهای فرونسیس را در خود پرورش دهند. این موقعیتها میتوانند شامل:
- مشارکت در فعالیتهای گروهی: دانشآموزان با کار گروهی یاد میگیرند که چگونه با دیگران تعامل کنند، به توافق برسند و تصمیمات جمعی بگیرند.
- حل مسئلههای واقعی: دانشآموزان با حل مسئلههای واقعی، یاد میگیرند که چگونه مشکلات را تحلیل کنند و بهترین راه حل را پیدا کنند.
- مطالعه داستانها و روایتهای اخلاقی: با مطالعه داستانها و روایتهای اخلاقی، دانشآموزان میتوانند با موقعیتهای مختلفی آشنا شوند و از تجربههای دیگران بیاموزند.
- ایجاد یک محیط آموزشی اخلاقی: مدرسه باید محیطی باشد که در آن ارزشهای اخلاقی ترویج شود و دانشآموزان بتوانند در آن رشد کنند.
به طور خلاصه، نوارسطوگرایی به ما میآموزد که آموزش ارزشها باید فرایندی پویا و مبتنی بر موقعیت باشد. دانشآموزان باید در موقعیتهای مختلف و با توجه به شرایط خاص، مهارتهای تصمیمگیری اخلاقی را یاد بگیرند.
مهمترین نکته: در نوارسطوگرایی، آموزش ارزشها تنها به انتقال اطلاعات و قوانین اخلاقی محدود نمیشود، بلکه به پرورش توانایی دانشآموزان برای تفکر انتقادی، حل مسئله و تصمیمگیری اخلاقی در موقعیتهای مختلف تاکید دارد.
ضد ارسطوگرایی و اهمیت موقعیت
نظریه ضد ارسطوگرایی معتقد است که رفتارهای اخلاقی ما بیشتر تحت تاثیر شرایط محیطی و موقعیتی قرار دارند تا ویژگیهای شخصیتی ثابت. به عبارت دیگر، این نظریه میگوید که ما نمیتوانیم صرفاً با توجه به شخصیت یک فرد، رفتار او را در موقعیتهای مختلف پیشبینی کنیم.
چرا این نظریه مهم است؟
- تردید در وجود صفات اخلاقی ثابت: این نظریه میگوید که صفات اخلاقی مانند صداقت، شجاعت و... به اندازه ای که فکر میکنیم ثابت و پایدار نیستند. بلکه این صفات در موقعیتهای مختلف تغییر میکنند.
- تأکید بر اهمیت موقعیت: این نظریه میگوید که موقعیتهایی که در آن قرار میگیریم، تأثیر بسیار زیادی بر رفتارهای ما دارند. به عنوان مثال، اگر در یک موقعیت فشار زیادی بر ما وارد شود، ممکن است رفتاری انجام دهیم که خلاف اصول اخلاقی ما باشد.
- انتقاد از نظریههای سنتی اخلاق: ضد ارسطوگرایی به نظریههای سنتی اخلاق که بر اساس صفات اخلاقی ثابت بنا شدهاند، انتقاد میکند.
پیامدهای این نظریه برای آموزش اخلاق
- توجه به شرایط محیطی: به جای اینکه فقط بر روی پرورش صفات اخلاقی در افراد تمرکز کنیم، باید به شرایط محیطی که در آن زندگی میکنند نیز توجه کنیم.
- ایجاد موقعیتهای مناسب: باید تلاش کنیم تا موقعیتهایی را ایجاد کنیم که رفتارهای اخلاقی را تقویت کنند.
- آموزش مهارتهای تصمیمگیری: به جای اینکه به افراد بگوییم چه کار کنند، باید به آنها کمک کنیم تا مهارتهای تصمیمگیری اخلاقی را یاد بگیرند.
به عبارت سادهتر:
این نظریه میگوید که ما نمیتوانیم فقط با شناخت یک فرد، رفتار او را در همه شرایط پیشبینی کنیم. بلکه باید به شرایط و موقعیتی که او در آن قرار دارد هم توجه کنیم. بنابراین، برای آموزش اخلاق، باید به جای تمرکز بر روی ویژگیهای شخصیتی، به ایجاد محیطهای مناسب و آموزش مهارتهای تصمیمگیری تمرکز کنیم.